در میان تمامی موسیقی هایی كه در بخش موسیقی نواحی ایران حضور و بروز دارد ، موسیقی منطقه سیستان و بلوچستان از ماهیت و كیفیت ویژه ای برخوردار است . تنوع ملودیك و ریتمیك این گونه موسیقایی ونیز نوازندگان صاحب نام آن و وجود سازهایی با بافت و ساخت متفاوت با سازهای دیگر مناطق ایران سبب شده است ، تا پژوهش ها و تحقیقات درباره این موسیقی روند ی رو به رشد به خود گیرد . امسال و در شب كمانه چند تن از كمانچه نوازان صاحب نام نواحی ایران به اجرای برنامه می پردازند كه از جمله آنها قیچك نواز نامی موسیقی بلوچستان و منطقه چاه بهار ، عیسی بخش زنگشاهی است ، عیسی بخش با غلام قادر رحمانی و نیز ماشاءالله بامری به عنوان همنواز همكاری و همراهی كرده است . نوشته زیر ضمن اشاره به ویژگیهای موسیقی سیستان و بلوچستان به خواندن غلام قادر رحمانی اشارتی كرده است.
شاید شما یك موسیقید ان سنتی باشید یا كلاسیك یا چیزی كه امروزه پاپ نام د ارد و یا تلفیقی از همه اینها. طبیعتاً خیلی دوست د ارید هر از گاهی چند ، كنسرتی بد هید و اگر وضع جیبتان خوب بود ، نواری هم منتشر كنید .
تقریباً نیمی از شنوند گان كنسرت شما، شامل عمه و خاله، د ایی و زن د ایی و دوستان د ور و نزد یك هستند . بقیه صند لی ها را هم با د ه ها ترفند تبلیغاتی شاید بتوانید پر كنید . احتیاط ایجاب می كند سالن بزرگ تر از ۳۰۰ نفر اجاره نكنید چون ممكن است سالن خیلی خالی به نظر آید . از اینها گذشته اگر نواری هم ضبط كردید ناچار می شوید آن را به بهای اند كی تقد یم شركت های تولید ی بكنید و حتی گاهی مجبورشوید به رایگان این كار را بكنید ؛ فقط برای این كه اثر شما منتشر شود . ظاهراً چاره ای هم ندارید . وقتی موسیقید ان هستید و موسیقی تان همانی است كه د ر این چند سال اخیر می شنویم باید هم به این و آن امتیاز بد هید تا حد اقل عنوان موسیقید انی از شما سلب نشود .
اگر آدم منصفی باشید ، می پذیرید كه یك جای كار لنگ است؛ یا موسیقی تان معیوب و بیمار است ولی اگر آدم انتقاد ناپذیری باشید ، احتمالاً تصور خواهید كرد كه موسیقی تان خیلی عالی است و بد ین ترتیب كم اقبالی هنرتان را به حساب نفهمید ن مخاطبان می گذارید . دراین صورت تكلیف شما روشن است. آن قدر در این احوالات د ور خود می چرخید تا عمرتان به سر آید و كامتان برنیاید . اما اگر پذیرفتید این موسیقی بیمار است و باید درمان شود ، احتمال د ارد توفیقی نصیبتان شود . آد مها وقتی جسمشان مریض می شود و پس از گذراند ن هفت خوان د ارو و د كتر و بیمارستان و غیره، معمولاً سری به چشمه های آبگرم می زنند تا تن خود را به آب های گرم معد نی بسپارند ، شاید جان د یگری بگیرند . بد نیست موسیقید ان نیز موسیقی اش را گاه به چشمه های آبگرم ببرد و موسیقی بیمارش را حسابی شستشو بد هد . اگر شما جزو این د سته باشید ، می توانید امتحان كنید .اینك این شما و این موسیقی بلوچستان، به آرامی وارد شوید و سعی نكنید وانمود كنید بیشتر از یك موسیقیدان بلوچ می دانید .
به قول معروف:
هرگز نخورد آب زمینی كه بلند است
افتاد گی آموز اگر طالب فیضی
اصولاً وقتی از منظر بالا به یك پد ید ه نگاه كنید ، نه تنها چیزی دستگیرتان نمی شود بلكه منحرف نیز خواهید شد . تنها با رعایت این شرط می توانید گوشه ای از زیبایی های موسیقی بلوچی را به گوش و چشم جان بنیوشید . وقتی وارد شد ید آرشه پرانی های قیچك نواز بلوچی برایتان خیره كنند ه خواهد بود . به ویژه آن كه ببینید دركجای كار و چگونه از این تكنیك استفاد ه می شود . یا وقتی خوانند ه گروه د ر نقطه اوج، كلامش را قطع می كند ، قیچك نواز فارغ از سنت های پذیرفته شد ه شهری، آرشه بر زمین نهاد ه و به سان د وتار نوازان شمال خراسان پنجه بر سیم های قیچك می ساید . اینجا جایی است كه آرشه جوابگوی احساس خوانند ه و نوازند ه نیست. پس آرشه بی تعصب جایش را به پنجه می دهد .
غلام قاد ر رحمانی، خوانند ه بلوچ هنگام تلفیق شعر و آهنگ همانند خوانند گان شهری خود را ملزم نمی د اند كه واژه های بلوچی را سر ضرب مشخصی تقطیع كند .
ریتم برای او هم معین و هم نامعین است. آنچه برای او اهمیت د ارد رسایی كلام و انتقال آن به مخاطب است. واژه ها لقلقه زبان نیستند كه او بخواهد سر و ته اجرایش را به هم آورد . دركار غلام قادر، هیچ قاعد ه ای برای آواز به جز زیبایی و رسایی وجود ند ارد .
در شهر می بینیم یكی تصنیف خوان است و دیگری آوازخوان و سومی گویند ه خوب و خوش صد ا. هركسی بر كار خود مسلط و بر كار د یگری ناآشنا و یا كم آشنا، اما غلام قاد ر یك تنه همه اینها را بلد است. یك بیت به صورت تصنیفی می خواند ، بیت بعدی ممكن است حالت آوازی به خود بگیرد بی آن كه اعضای گروه شامل تنبورك و د هلك و قیچك، سكوت بكنند . گاهی نیز آواز و تصنیف را به كناری می نهد اما سكوت
نمی كند .
گفتار موسیقایی یا نیمه موسیقایی یا چیزی كه د ر شهر رسیتاسیون خواند ه می شود ، جزو لاینفك موسیقی آوازی بلوچستان است. این كار ضمن ایجاد تنوع درفرم بیان به خوانند ه اجازه می دهد مطلب بیشتری را به گوش شنوند ه برساند . علاوه بر این اشعاری كه بد ین صورت بیان می شوند احتمالاً ویژگی خاصی برای چنین الگویی را د ارند . آنچه د ر این میان اهمیت د ارد تلفیق بجا و موزون آن با فرم های آوازی و تصنیفی است. غلام قاد ر اجازه نمی د هد شنوند ه اش از كلام او خسته شود . آواز و تصنیف و گفتار آهنگین چنان به هم تنید ه اند كه گویی یك فرم بیانی جد ید و متفاوتی د ر خد مت موسیقی بلوچی قرار گرفته است. بنابراین هرگونه تلاش برای جد اسازی این فرم، راه به جایی ند ارد .
یعنی به د رستی نمی توان گفت كه این فرم آواز است، تصنیف است یا گفتار موزون. ظاهراً باید نام د یگری بر آن نهاد .
نگاهی گذرا به جغرافیای موسیقایی كشور معلوم می كند كه اقوام ایرانی بنا به د لایل فراوان برخی از فواصل موسیقی ایرانی را بیشتر از برخی د یگر دوست د ارند .
ماهور درلرستان جولان می د هد و د شتی نغمه محبوب شمالی ها است. كرمانشاهان همایون و شور قد یم را بیشتر د وست د ارند و د ر شمال خراسان هم می بینیم سه گاه، شور و ماهور طرفد اران بیشتری د ارد . موسیقی بلوچی اگرچه فواصلی بسیار نزد یك به د ستگاه راست پنجگاه د ارد ولی تنوع فواصل د ر آن متكثر و د ر عین حال پنهان است. به عبارتی نوعی سیالیت د ر نغمه گرد انی شنید ه می شود . غلام قاد ر با استفاد ه از این خصوصیت موسیقی بلوچی، هرجا احساس كند ، نغمه آرامش را عوض می كند و برای این كار هیچ پیش شرطی را هم قبول ند ارد كه دو بیت این گونه بخواند و د وبیت جور د یگر. موسیقی زند ه است و چون به طور زند ه ارائه می شود ، خود به خود آن سوی موسیقی یعنی روح تشنه شنوند ه را هم د ر نظر د ارد . نه این كه بخواهد سطح خود را پایین بیاورد بلكه اساس مخاطب محوری- به معنای مثبت- د ر این نوع موسیقی ایجاب می كند هیچ قاعد ه خشكی برای انتخاب نوع نغمات و اشعار مورد اجرا وضع نشود .
موسیقی همه اش تكنیك نیست. اگر استاد همه ریزه كاری های موسیقایی باشید و همه ترفند های ریز و درشت را د ركار خود لحاظ كنید ، باز هم یك چیزی كم د ارید و آن چیز را غلام قاد ر خوب می د اند . شیوه بیانی چنان اهمیتی د ارد كه اگر تكنیك هم ضعیف باشد باز هم كار بر د ل می نشیند . ارتباط گیری نزد یك با شنونده و نوازند گان كنار غلام قادر با شیوه بیان او گره خورد ه است. حركات طبیعی و نه تصنعی به مخاطبان اجازه می د هد تا حد ممكن به ساحت معنوی این موسیقی نزد یك شوند و این چیزی است كه در شهر از آن خبری نیست.
هوشنگ سامانی